دوشنبه 1 آذر 1389 - 13:28



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 

RSS پويان عسگري



سه‌شنبه 26 شهريور 1387 - 17:41

عشق در بعد از ظهر*

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (3)...

1)حكايت شيفتگي و دلدادگي، حكايت غريبي است.حكايتي است كه تا آخر عمر تاثيرش بر جان و روان باقي مي‌ماند و به آدمي شكل مي‌دهد.اگر اين حكايت در حكم نقطه عطف باشد، آجرها روي آجر مي‌رود و زندگي تازه‌اي ساخته مي‌شود.
2)ششم فروردين.ششم فروردين 1379.يكي ديگر از روزهاي بي‌خاصيت تعطيلات نوروز كه خميازه پشت خميازه مي‌آورد.ايده سينما رفتن از پدر بود و مكان جايي بود كه هم در دسترس باشد و هم كيفيت قابل قبولي داشته باشد.اولين بار اسم "شوكران" را بعد از ظهر ششم فروردين، سر در سينما بهمن ديدم.همان روزها بود كه عكس فيلم روي جلد شماره نوروز دنياي تصوير و بيلبورد كنار اتوبان چمران هم نقش بسته بود و فهميده بودم كه بازيگران مورد علاقه‌ام يعني فريبرز عرب‌نيا و هديه تهراني در فيلم بازي مي‌كنند.اولين تجربه ديدن فيلم مساوي بود با عوض شدن خيلي از چيزها.فيلم كار خودش را كرده بود و تماشاگر 14 ساله‌اش را خلع سلاح.وقتي از سالن بيرون آمدم نور آفتاب بعد از ظهر روي صورتم بازي مي‌كرد و دلم را قلقلك مي‌داد.
3)در زندگي هر كسي يكي دو فيلم باليني پيدا مي‌شود كه براي آن شخص در حكم همه چيز هستند.اين فيلم براي من در تمامي اين سال‌ها شوكران بوده است.هشت سال است كه دارم با فيلم زندگي مي‌كنم و با آن بزرگ شده‌ام.شور، هيجان و حرارت اوليه در اين سال‌ها كوچكترين تغييري نكرده و به آن شعور و استدلال هم اضافه شده است.در تمامي اين سال‌ها و در هر راي گيري پيگير جايگاه شوكران بوده‌ام و مي‌دانم كه فيلم طرفداران موجهي دارد.خيلي از دوستان همسن و سالم هم فيلم را عاشقانه دوست دارند و به آن احترام مي‌گذارند.به نظرم، شوكران به همراه "ليلا(داريوش مهرجويي)"، "قيصر(مسعود كيميايي)"، "نفس عميق(پرويز شهبازي)"، "تنگنا(امير نادري)"، "شبح كژدم(كيانوش عياري)"، "كندو(فريدون گله)"، "سلطان(مسعود كيميايي)"، "آژانس شيشه‌اي(ابراهيم حاتمي‌كيا)" و بالاخره "هامون(داريوش مهرجويي)" – و شايد هم "سنتوري(داريوش مهرجويي)"- فيلم‌هايي هستند كه مي‌توان واژه كالت را در موردشان به كار برد.فيلم‌هايي كه وارد فرهنگ عمومي جامعه و زندگي روزمره طرفدارانشان شده‌اند و به روح زمانه‌شان نظم و ريتم داده‌اند.زمانه‌اي كه در آن هم ديالوگ فيلم‌ها جاري است و هم لحظاتي وجود دارد كه طرفداران را ياد لحظه‌اي از فيلم مورد علاقه‌شان بياندازد.
4)"شوكران" يكي از بهترين فيلم‌هايي است كه در تاريخ سينماي ايران ساخته شده.جز معدود مواردي در تاريخ اين سينما است كه فيلمنامه‌اي دقيق، پر از جزئيات و به شدت زمان بندي شده مبناي ساخت فيلمي قرار گرفته.واژه "فيلم كلاسيك" را در تاريخ اين سينما تنها مي‌توان براي دو فيلم به كار برد؛ "ناخدا خورشيد(ناصر تقوايي)" و "شوكران".و اين چيز كمي نيست.آن هم در سينمايي كه هميشه مشكل داستان تعريف كردن وجود داشته و كمتر كسي به خود اين زحمت را داده كه فيلمي براساس قواعد و اصول سينماي كلاسيك آمريكا بسازد.به غير از اين "شوكران" نشان دهنده‌ي صداقت در كار فيلمسازي است.اثبات اين حرف قديمي است كه؛ چيزي را خلق كن كه احساس مي‌كني.دنيا، داستان و فضاي "شوكران" از صداقت كارگردانش در برخورد با دنياي پيرامونش مي‌آيد.و خب اين واكنش صادقانه هم از آن چيزهايي است كه در فضاي عمومي جامعه پنهان كار ايران كمتر گير مي‌آيد، چه برسد به اين سينما كه جاي خود را دارد!به همين خاطر "شوكران" سندي ماندگار از دوران و روزگار خودش است.روزگاري كه هر چه پيش مي‌رود بيشتر شبيه جايي از فيلم مي‌شود كه صورت جمع شده و خيس سيما رياحي(هديه تهراني) به صورت خندان محمود بصيرت(فريبرز عرب‌نيا) و زنش(رزيتا غفاري) كات مي‌خورد و مرد داستان نمي‌داند كه قرار است تا چند لحظه‌ي ديگر با جنازه‌ي محبوب سابقش و ماشين مچاله شده‌ي او مواجه شود.
5)"شوكران" ازآن فيلم‌هايي است كه هر كارگرداني آرزوي ساختنش را دارد.فيلمي است كه هم دنيا را دارد و هم آخرت را.هم كلي اعتبار هنري براي عواملش به وجود آورده و هم در سال اكرانش به بالاترين رقم فروش رسيده.هم تماشاگر فيلم‌بين را شيفته خود كرده و هم تماشاگر غير حرفه‌اي‌تر را به دنبال خود كشانده.به اصطلاح هم براي عوام جذاب بوده و هم براي خواص.تماشاگر خوره فيلم در دل "شوكران" تاريخ سينما و الگوهاي كلاسيك را پيدا مي‌كند و تماشاگر عادي‌تر در داستان فوق جذاب فيلم غرق مي‌شود، به شخصيت‌ها دل مي‌بندد و با آن‌ها همراه مي‌شود.گذشت زمان نه تنها ذره‌اي از جذابيت و استواري فيلم را كم نكرده بلكه باعث شده ماندگارتر و جاويدان به نظر برسد.براي مثال به فيلم‌هاي مهمي كه هم‌زمان با "شوكران" اكران شدند نگاه كنيد؛ "زير پوست شهر(رخشان بني اعتماد)"، "بوي كافور، عطر ياس(بهمن فرمان‌آرا)"، "عروس آتش(خسرو سينايي)" و "نسل سوخته(رسول ملاقلي‌پور)".در هر كدام از اين فيلم‌ها لحظاتي وجود دارد كه حالا، كهنه و تاريخ مصرف گذشته به نظر مي‌رسند و تاثير اوليه خود را از دست داده‌اند.اما "شوكران" مثل هر فيلم ماندگار ديگري گذر زمان را تاب آورده و وارد پانتئون شاهكارها شده است.
6)خيلي چيزها در مورد "شوكران" و فيلمساز دوست داشتني‌اش يعني بهروز افخمي مي‌توان نوشت.اين نوشته را به حساب شروع بگذاريد.كار من تازه با "شوكران" و كارگردان مورد علاقه‌ام آغاز شده.هر چه نباشد اين حكايت، حكايت غريب شيفتگي و دلدادگي است.
7)"شوكران" يعني زهر شيرين.

* نام يكي از چند شاهكار بيلي وايلدر كبير

شما هم بنويسيد (3)...



يکشنبه 3 شهريور 1387 - 16:31

قصه معمولي چهار تا دونه آدم

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (3)...



نوآ بومبك از آن استعدادهايي است كه تازه از آستين سينماي مستقل آمريكا درآمده و در اين دو سه سال طرفداراني براي خودش دست و پا كرده است.مطالب اندكي درباره بومبك و مهم‌ترين فيلمش يعني "ماهي مركب و وال" در ايران نوشته شده كه بهترين‌اش يادداشت عالي كامبيز كاهه در كتاب "راهنماي فيلم" است.نكات و ايده‌هاي زيادي در اين فيلم عالي مي‌توان پيدا كرد و ساعت‌ها با آن‌ها مشغول شد.از نوع نگاه خاص بومبك به زندگي خانوادگي طبقه متوسط آمريكايي گرفته – "ماهي مركب و وال" در كنار "راه‌هاي فرعي"(الكساندر پين) جز شاخص ترين فيلم‌هاي اين چند سال هستند كه به خانواده و عادات و رفتارهاي طبقه متوسط آمريكايي مي‌پردازند – تا مدل ديالوگ نويسي پيوسته با ارجاعات فراوان به آثار هنري.يا مي‌توان به برداشت‌هاي مختلفي از داستان اصلي فيلم رسيد كه خانواده‌اي را در بزنگاه جدا زندگي كردن تصوير مي‌كند.اما چيزي كه وراي تمام اين ايده‌هاي عالي مي‌تواند جذاب‌تر به نظر برسد، لحن متغير و غير قراردادي فيلم است كه هر لحظه تماشاگرش را غافلگير مي‌كند.فيلم لحظه‌اي جدي به نظر مي‌رسد و ما را در اين توهم فرو مي‌برد كه انگار مشغول تماشاي يك ملودرام خانوادگي هستيم.لحظه‌اي ديگر شكل شوخي‌ها به گونه‌اي مي‌شود كه مي‌توان از آن تعبير كمدي خانوادگي كرد.از طرف ديگر در نوسان بودن لحن فيلم چيزي نيست كه مثلا پست مدرن‌هايي مانند تارانتينو، برادران كوئن و يا تيم برتون را به ياد بياورد.لحن خاص بومبك در دل زندگي واقعي به همراه جزئيات آن است كه معنا پيدا مي‌كند.اين‌جا خبري از اغراق‌هاي البته دوست داشتني پست مدرنيستي نيست و سادگي زندگي روزمره حرف اول و آخر را مي‌زند.سكانس نمونه‌اي فيلم كه لحن غير قراردادي فيلمساز آن را عجيب‌تر كرده جايي است در اواخر فيلم.آن‌جا كه نزاع زناشويي در خانه جون(لورا ليني) به فرار گربه از خانه و قايم شدن آن در زير ماشين مي‌رسد و تلاش برنارد(جف دانيلز) براي درآوردن گربه باعث اين مي‌شود كه كارش به بيمارستان بكشد و جلوي آمبولانس سكانس پاياني "از نفس افتاده"(ژان لوك گدار) را براي جون يادآوري كند و يك لبخند مليح از او بگيرد.و خب، كار عالي بومبك همين است.از لحظه‌اي به لحظه ديگر بيننده‌اش را شگفت زده مي‌كند و خشم و آشفتگي موجود در موقعيتي عادي را به لبخند و آرامش در موقعيتي غيرعادي مي‌رساند.

شما هم بنويسيد (3)...



يکشنبه 13 مرداد 1387 - 12:47

بيا اداي ديوونه‌ها را دربياريم..!

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (3)...

بعيد است كه كتاب خوان باشيد و از خواندن نوول تازه جعفر مدرس صادقي – با نام عجيب "بيژن و منيژه" – حظ كافي و وافي را نبريد.داستان تازه مدرس صادقي همان چيزي است كه از او انتظار داريد.يك قصه ساده و به ظاهر معمولي كه نثر عجيب نويسنده هم عجيبش مي‌كند و هم رنگي از گيجي و متوهم بودن به آن مي‌زند.نثر نشئه طور مدرس صادقي كه تشكيل شده از جمله‌هاي طولاني، اين جا بيشتر از هر وقت ديگري مجنون‌ مي‌نمايد و نكته اصلي هم در اين‌جا است كه داستان "بيژن و منيزه"(به مانند "آب و خاك") در ميان داستان‌هاي نويسنده‌اش از بقيه ساده‌تر به نظر مي‌رسد و مثلا خبري از رو دست‌هاي غافلگير كننده سه گانه كسرا – سفر كسرا، كله اسب، شريك جرم – "شاه كليد" و "گاو‌خوني" نيست.اما خب اين‌جا هم لحظاتي وجود دارد كه واقعيت و زندگي واقعي را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد و معنا و شكل تازه‌اي به داستان مي‌دهد.نكته‌اي كه در داستان تازه مدرس صادقي وجود دارد و مي‌شود مفصل به آن پرداخت شباهت بسيار زيادش با داستان حالا ديگر كالت شده‌ي او يعني "گاوخوني" است.در هر دو داستان راوي وجود دارد كه نسبت به همه چيز و همه كس بي‌ اعتماد است و يك بند حرف مي‌زند.در هر دو داستان راوي مشكلي اساسي با پدرش دارد و خوشحال مي‌شود كه پدر ايرادگيرش را از دست بدهد.در هر دو داستان شهر اهميتي اساسي دارد و راوي از رنگ عوض كردن شهر حسابي شاكي است و سر آن گير اساسي دارد.در هر دو داستان رودخانه‌اي وجود دارد كه به عنوان مركز قصه همه چيز حول و حوش آن مي‌چرخد و معنا پيدا مي‌كند.و در نهايت اين بستر رودخانه است كه پايان هر دو داستان را رقم مي‌زند.رودخانه‌اي كه در "گاوخوني" به باتلاق منتهي مي‌شود و در "بيژن و منيژه" به دريا مي‌ريزد...داستاني كه در آن هما/بنفشه/منيژه در يكي از درخشان‌ترين قسمت‌هايش اين‌گونه با سعيد/راوي صحبت مي‌كند را مگر مي‌شود دوست نداشت..؟
((:موافقي؟ درست مثل ماجراهايي كه توي داستان‌هاي عاشقانه اتفاق مي‌افته.بيا اداي ديوونه‌ها را در بياريم! دو تا عاشق و معشوق سوار قايق مي‌شن و مي‌رن ته رودخونه.اون قدر مي‌رن و مي‌رن، تا تبديل بشن به يك نقطه‌ي خيلي ريز.اگه موافق باشي، قايقو به جاي اين‌كه كرايه كنيم، بخريم.پولش هم با من))
........................................................................................................
مدرس صادقي در دل داستان‌هاي رئاليستي، موقعيت‌هايي را به وجود مي‌آورد كه واقعيت را وارد فاز جديدي مي‌كند.الزاما نام اين موقعيت‌هاي تازه، ذهنيت يا رويا نيست.اين‌ها واقعيت‌هايي هستند كه شكل متفاوت و كمتر ديده‌ شده‌اي دارند.خيلي در معرض ديدمان نبوده‌اند و دستمالي نشده‌اند(به همين خاطر عادي به نظر نمي‌رسند و مي شود از لفظ غير عادي براي توصيف‌شان استفاده كرد).و اين موقعيت‌هاي واقعي و متفاوت، سرگرم كنندگي داستان را به حد اعلا مي‌رسانند.تا به حال دقت كرده‌ايد كه داستان‌هاي مدرس صادقي چه قدر سرگرم كننده هستند..؟ او كسي است كه خود را يك داستان‌گو مي‌داند – درستي اين حرف 100 درصد است – و در مقام يك داستان‌گو، سرگرم كردن خواننده براي‌اش اهميت ويژه‌اي دارد.مدرس صادقي مثل خيلي از نويسنده‌هاي بزرگ ديگر، منتظر واكنش خواننده‌اش در قبال موقعيت‌هاي ويژه/سرگرم كننده‌اي است كه در هر داستان خلق مي‌كند.موقعيت‌هاي واقعي، متفاوت و كمتر ديده‌ شده‌اي كه حالا تبديل به مولفه ثابت كارهاي‌اش شده و دنيا/سبك خاص او را به وجود آورده كه در تاريخ ادبيات داستاني معاصر ايران يكه و يگانه است.
......................................................................................................
جعفر مدرس صادقي هم به استفن كينگ داستان نويس شبيه است و هم به ديويد لينچ فيلمساز.مي‌شود درباره اين موضوع صحبت كرد.پايه بحث هستيد..؟

شما هم بنويسيد (3)...

|< <  1 2 3 4 5 6 7 > >|


  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.21991109848 seconds.